پروپوزال ارزیابی نقش فاصله قدرت در پیش بینی سبک رهبری معنوی مدیران

دانلود نمونه پروپوزال کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی با عنوان ارزیابی نقش فاصله قدرت در پیش بینی سبک رهبری معنوی مدیران ، پروپوزال کامل و آماده ، نگارش حرفه ای براساس اصول پروپوزال نویسی ، منبع نویسی داخل متن و پاورقی

مقدمه:
از زمان انتشار گزارش «ملتی در معرض خطر» در سال 1983 در ارتباط با تعالی آموزش، موج انتقاد به موسسات آموزشی و مدیران این موسسات به خاطر عدم توانایی شان در تربیت اثربخش دانشجویان و دانش آموزان و نیز عدم پاسخگویی مناسب به نیازهای جدید و رو به رشد آنان، به طور محسوس افزایش یافته است. از این رو رهبران موسسات آموزشی، برای اثرگذاری بر دستاوردهای آموزش، دست به تلاش های گسترده ای زدند که یکی از آثار آن انجام مطالعات مداوم درباره رهبری در موسسات آموزشی و دانشگاه ها بود (هوکادی و پویر ، 2000). این امر منجر به تحقیقات بی شماری شد که نقش رهبری را در نظام های آموزش عالی به منزله محملی برای ایجاد تحولات سازمانی معرفی می کردند (جورکی وایس و گیاکالون ، 2004).

با توجه به نقش خطیر رهبران، به خصوص در نظام آموزش عالی، پژوهشگران باید با توجه به این نقش حیاتی و با توجه به ضرورت ادراک و همراهی با تاثیر پدیده هایی همچون رقابت سازمان ها، جهانی-سازی، و افزایش تاثیر تکنولوژی بر عملکردهای رهبری، با بینشی جامع تر و گسترده تر نسبت به قبل، پدیده ها و ارزش های فرهنگی و سازمانی جوامع خود را مورد بررسی و مطالعه قرار دهند (اصغری زاده و قاسمی، 1387).

از طرفی در میان اکثریت رهبران نظام آموزش عالی این دیدگاه رشد پیدا کرده است که توسع‍‍ه رهبری و فرآیندهای بهبود عملکرد در چارچوب های خاص طراحی شده ظرف 50 سال گذشته، برای روبه رو شدن با نیازهای موسسات قرن جدید، سازگار و منطبق نیست (ویلادسن ، 2002). همچنین در ارتباط با این موضوع نوعی توافق وجود دارد که با ورود مفاهیم جدیدی همچون کیفیت، اخلاق، معنویت (شولتز ، 2001)-که خود این مفاهیم در بهبود ماموریت موسسات موثر است- نوعی بحران در رهبری موسسات، جهت روبه رو شدن موثر و کارا با این مفاهیم به وجود آمده است (وایگن ، 1989).

گذشته از تاثیر و تصدیق موضوع رهبری و اهمیت آن برای سازمان ها، آنچه برای سازمان های امروزی حائز اهمیت می باشد نوع و سبک رهبری مورد نیاز و متناسب با الزامات عصر جدید سازمانی است، زیرا رهبری بیشتر از آنکه کاری برای انجام دادن باشد یک هنر، اعتقاد و نوعی شرایط روحی است (دی پییر ، 1989). رهبری تنها عبارت از تاکید بر قوانین و مقررات، دموکراسی سازمانی و یا تاکید صرف بر داشتن مهارت و دانش جدید نیست (استین و استین ، 2000) بلکه رهبری در سازمان های امروزی، در برگیرندهْ مفاهیمی غیرعینی و یا نامرئی همچون معنویت (الهیات)، تعالی، زیبایی، لذت همکاری، توانایی فراخوانی سطوح بالاتر شناختی، اخلاق، و رشد و تکامل کارکنان می باشد؛ وجود یک چنین ویژگی هایی است که رهبری سازمانی را ملزم به تغییر سبک و دیدگاه سازمانی معطوف به مفاهیم ذکر شده می نماید (مک پد ، 1988).

با ورود مبحث معنویت -الهیات- و خدا به عرصه سازمان و مدیریت، به عنوان پدیده چالش برانگیز قرن بیست ویکم، مدیران و رهبران سازمان ها، به خصوص نهادهای آموزشی الزاماً باید رویکرد مناسبی نسبت به این پدیده داشته باشند (ضیائی، 1387). گرایش به سوی آن دسته از سبک های رهبری که بتواند پاسخگوی مطلوبی به این نیاز باشد، و ضمناً همه ویژگی های سبک های دیگر را زیر چتر خود قرار دهد، سبک رهبری معنوی می باشد (فیرهولم ، 2004).

رهبری معنوی عبارت است از چارچوبی از ارزش های سازمانی که به اهمیت توسعه شخصی رهبر قبل از تغییر و توسعهْ دیگران تاکید می کند ( کووی ، 1989) و در تلاش برای ایجاد فرهنگی می باشد که ارتقای کارکنان، برتری و اهمیت آنها، توسعه فرآیندهای کاری جهت ادراک کارکنان از همکاری و ارتباط با یکدیگر، و احساس لذت و کمال در سازمان را در بر می گیرد (گرنت ، 2003).

ظرفیت های رهبران معنوی می تواند باعث تحریک و برانگیختن کارکنان شده و با استفاده از چشم انداز معنوی و ایجاد زمینه های فرهنگی مناسب بر اساس ارزش های انسانی، زمینه معنی بخشی و قدرت بخشی به سازمان را ایجاد نماید. همچنین ظرفیت های رهبران معنوی باعث توانمندی کارکنان، بهره وری بالای آنها، تعهد و انگیزه در آنها می شود (بولمان و دیل ، 2001).

چنان که در تعاریف بالا از رهبری معنوی مشاهده می شود همه صاحب نظران معتقدند که بستر اجرای چنین سبک رهبری در سازمان، زمینه های فرهنگی مناسب است. به عبارت دیگر، مدیرانی که گرایشی به شناخت و بهره گیری از سبک رهبری معنوی دارند، بدون وجود بستر مناسبی که بر اساس آن بتوانند شرایط اولیه برای استقرار سبک خود را مهیا کنند، به دستاوردهای دلخواه نخواهند رسید. به این ترتیب مسئله فرهنگ نیز به عنوان موضوعی بحرانی برای کسب فرصت های بهتر و تحولات مثمرثمرتر در این سازمان ها مطرح شده است (هویس و دیگران، 1997). ارتباطات و پیوستگی فرهنگ و رهبری سازمانی(اصغری زاده، قاسمی، 1387) و تاثیر متقابل رهبری و فرهنگ بر روی یکدیگر پیوسته مورد توجه محققین و مدیران سازمان ها بوده است (هویس، 1997). به طوری که مایرر معتقد است که تلاش برای فهم فرهنگ و زمینه یک سازمان، می تواند برای توسعه مدل رهبری معنوی در سازمان ها مفید و موثر باشد (مایرر ، 1999).

یکی از تحقیقات انجام شده در زمینه نقش فرهنگ، تحقیق هافستد است. وی به مطالعه فرهنگ های مختلف ملی و سازمانی و مقایسه آنها پرداخته است. هافستد در پژوهش خود چهار بعد از ابعاد فرهنگ را مشخص کرده است. این چهار بعد عبارتند از:” فاصله قدرت ، ابهام گریزی ، فردگرایی در مقابل جمع گرایی ، مردگرایی در مقابل زن گرایی “. یکی از این ابعاد فاصله قدرت می باشد. این بعد نشان دهنده این است که مردم یک جامعه تا چه اندازه آماده تحمل نابرابری، تبعیض و بی عدالتی در توزیع قدرت هستند (هافستد و بوند ،1991) .

اگر چه بهبود و ارتقاء کارکنان تحت تاثیر عامل های فرهنگی گوناگون می باشد، اما ارزش فرهنگی فاصله قدرت یکی از ابعاد بررسی نشده در ارتباط با تاثیر آن روی کارکنان، و عملکرد آنها می باشد (وانگ ، 2005). از میان ارزش های فرهنگی مطرح در دنیای رقابتی امروز، فاصله قدرت به روش های برخورد افراد یک فرهنگ با پایگاه ها و مقام های موجود و سلسله مراتب شکل گرفته در سازمان ها اشاره می کند (گادیکاست و تومی ، 2005). نتایج پژوهش هافستد نشان می دهد که ایران از نظر شاخص فاصله قدرت در میان 53 کشور رتبه 3/29 را کسب نموده در حالی که میزان شاخص مربوطه نیز 58 می باشد. این امر نشان دهنده میزان متوسط فاصله قدرت در میان ایرانیان می باشد (فرهنگی، 1387).

این بعد مهم فرهنگ و تحقیقات اندکی که در ارتباط با آن صورت گرفته است، تاثیر و نقش بسزایی در ایجاد نوع رفتار و طرز برخوردهایی که کارکنان سازمان از خود بروز می دهند، دارد و می تواند بررسی این تغییرات را مورد توجه و حائز اهمیت برای سازمان قرار دهد (سیوا ابرامانیام و دلاهانتی ، 2009).

از آنجا که امروزه بسیاری از محققین توجه خود را روی تاثیر متقابل رهبری و فرهنگ سازمانی به طور کلی و به عنوان دو مفهوم بنیادین در شناخت سازمان ها قرار داده اند (گوفی و جونز ، 1999؛ هوود ، 2003) و ضمناً یافته های تحقیق، بین ابعاد فرهنگی هافستد و سبک های رهبری رابطه پیدا کرده اند (وانگ ، 2005) و عدم انجام تحقیق مشابه در این زمینه به منظور بررسی میزان و رابطه رهبری معنوی و فاصله قدرت در دانشگاه فردوسی مشهد، تحقیق حاضر هدف خود را بررسی میزان استفاده از سبک رهبری معنوی مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد، میزان فاصله قدرت در دانشگاه، و بررسی این سوال قرار داده است که آیا میزان انطباق رفتار مدیران دانشگاه فردوسی مشهد با سبک رهبری معنوی از طریق نمره فاصله قدرت قابل پیش بینی می باشد؟ قرابت نسبی آموزه های سبک رهبری معنوی با ویژگی های فرهنگی جامعه ایران، و نظرات محققان مبنی بر وجود سبک رهبری معنوی و پایین بودن میزان فاصله قدرت در موسسات آموزشی، ارزش توجه بیشتر به ظرفیت های این سبک رهبری را برای به کارگیری در مدیریت دانشگاه ها افزایش داده است.

اجرای این تحقیق به شناخت ما از میزان استفاده مدیران دانشگاه فردوسی از سبک رهبری معنوی و سطح فاصله قدرت در این دانشگاه کمک می کند. علاوه بر این به منظور به دست آوردن یک دیدگاه جدید و کامل تر از تاثیرات سبک رهبری بر یک مولفه فرهنگی و همچنین بررسی یکی از مولفه های اصلی تشکیل دهنده فرهنگ در فضای دانشگاهی، بررسی رابطه رهبری معنوی و فاصله قدرت از اهمیت جدی برخوردار خواهد بود. مقایسه میزان رهبری معنوی و فاصله قدرت بر اساس نوع استخدام کارکنان و گروه های آموزشی نیز با استناد به نظر محققان در تایید تاثیر این دو بر فرهنگ کارکنان انجام می شود (اولیو، بس، 1998؛ مرسلی، 1390).

فهرست مطالب:
مقدمه
بیان مسئله
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
ضرورت و اهمیت موضوع
اهداف تحقیق: اهدف اصلی و فرعی
سوالات تحقیق: سوالات اصلی و فرعی
فرضیات تحقیق: فرضیات اصلی و فرعی
روش تحقیق
جامعه، نمونه ی آماری
روش تجزیه و تحلیل داده ها
جدول زمانبندی شده انجام پایان نامه
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل

فرمت فایل دانلود فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات تعداد صفحات: 16

پس از پرداخت آنلاین، بلافاصله لینک دانلود فعال می شود و می توانید فایل را دانلود کنید. در صورتیکه ایمیل خود را وارد کرده باشید همزمان لینک دانلود فایل به ایمیل شما نیز ارسال میگردد.