مقاله مضامین مشترک عرفانی اشعار امام خمینی و حافظ

این تحقیق در مورد مضامین مشترک عرفانی اشعار امام خمینی و حافظ می باشد و به مقایسه آثار این دو مقام می پردازد.

مقدمه
از میان قالبهای گوناگون شعر فارسی، غزل بیشترین مورد استفاده را در دیوان این دو بزرگوار دارد و شکی نیست که در بافت غزلهای آنان، وجوه تمایزی وجود دارد بطوریکه میتوان گفتحافظ شاعری استحرفهای، اما حضرت امام (ره) هرگز بصورت جدی به شعر نپرداخته است.

البته این بدان معنا نیست که ما دیوان لسان الغیب را فقط هنرنمایی محض بدانیم و از روح عرفان خالی و تهی فرض کنیم بلکه بقول شهید مطهری او با این وسیله به زیبایی بیان عرفانی افزوده است. همچنانکه تاثیر قرآن کریم در قلوب، تا حدی مرهون زیبایی ادبی و هنری آنست، در سطح پایین تر نیز دیوان حافظ چنین حکمی را دارد.

نیک میدانیم که لسان الغیب، همه رمز و راز کلام را دریافته و سخن فارسی را به ذروه اعجاز رسانده است. آگاهی او، بر تکامل، شکوه و شیوایی شعرش تا آنجاست که با اطمینان و جرات تمام سوگند میخورد که:

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری

حافظ/447

در عین حال که اشعار حضرت امام بویژه غزل های او در مقام انصاف در سطحی خوب و قابل قبول بوده و تعداد قابل ملاحظهای از غزل ها از بعد هنری قویتری برخوردارند شکی نیست که حیث هنر شعری در مقایسه با غزلهای حافظ در مقامی پایین تر قرار دارد، اما الحق شعر امام از جنبه غنای علمی و مباحث عرفانی دارای ارزش و اعتبار فوقالعادهای است. و ناگفته پیداست که آن بزرگوار شاعرپیشه نبودند بلکه شعر برای اظهار و ابراز جلوههای روح بلند و متعالی ایشان ابزاری بیش نبوده و شاید بتوان گفت که در شعر حضرت امام کفه مضمون بر بعد هنری میچربد برخلاف حافظ که جنبه هنری، بعد عرفانی (مضمون) آنرا تحتالشعاع خود قرار داده است. بهمین دلیل نمیتوان همچون حافظ در امام خمینی بعنوان یک شاعر عارف نگریست. چون “امام نخواسته شعر بگوید; شعر امام از سر تفنن نیست، از سر شاعری نیست و (ما ینبغی له) ، اگر از امام به شاعر تعبیر کنیم، نوعی تنزل رتبه ستبرای آن بزرگ”  او مقصدش شعر و شاعری نبود بلکه شعر نیز جلوهای از جلوههای روح بلند و متعالی او بود، شعر او به مثابه ” ارحنا یا بلال” است.

شعر امام نجوای عاشقانه روح هیجان زده و بی تابی است که در خلوت تنهایی با بکارگیری کلمات، راز دل دردمند را با محبوب باز گفته و با معبود به راز و نیاز پرداخته است. او قافیهاندیش نبوده و به گفته مولانا هرگاه خون در درونش جوشش کرده از شعر بدان رنگی داده است. امام (رض) در باب شعرگویی خویش فرموده است: “باید بحق بگویم که نه در جوانی، که فصل شعر و شعور است و اکنون سپری شده و نه در فصل پیری، که آن را هم پشتسر گذاشتهام، و نه در حال ارذلالعمر، که اکنون با آن دستبگریبانم، قدرت شعرگویی نداشتم. ”

نکته قابل توجهی که در تمامی غزلیات حافظ بچشم میخورد سبک بیان است; خواجه معمولا با هنرنمای خاصی، نکات عرفانی را با آرایشها و صنایع ادبی، عجین کرده و به زبان ساده بگوییم بازی با کلمات کرده تا جاییکه انسان احتمال میدهد اگر چنین کاری صورت نمیگرفتخواجه نمیتوانست درون عرفانی و آتشین خود را به بیرون انتقال دهد، اما در مورد اشعار حضرت امام (ره) قضیه برعکس است. امام (ره) بیقافیهاندیش، بدون تعمد تکلف، بلکه با سادگی خاصی، هر آنچه را که از دل برخاسته بر زبان آورده و بر نوک خامه رانده و به روی کاغذ آورده است. لذا غزلهای دیوان امام از این سادگی، حلاوت گرفته است. البته ناگفته نماند که صنایع گوناگونی که لازمه شعر است در دیوان حضرت امام بطور طبیعی و خالی از حالت تصنع بکار گرفته شده است که برای توضیح بیشتر میتوان به (بخش شناسنامه سروده ها) در ملحقات دیوان رجوع کرد.

فهرست مطالب
مقدمه
مشرب عرفان خواجه حافظ و حضرت امام (ره)
عرفان امام خمینی (ره)
مشخصه های عرفان ناب امام خمینی (ره)
مقایسه کلی امام خمینی (ره) و خواجه حافظ در شعر و عرفان

فرمت فایل دانلود فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات تعداد صفحات: 17

پس از پرداخت آنلاین، بلافاصله لینک دانلود فعال می شود و می توانید فایل را دانلود کنید. در صورتیکه ایمیل خود را وارد کرده باشید همزمان لینک دانلود فایل به ایمیل شما نیز ارسال میگردد.